سایت روانشناس

Ravanshenas.info

ذهن آرام، زندگی بهتر

  • صفحه اصلی
  • درباره ما
    • درباره ما
    • ارزش و اصول ما
    • با ما در ارتباط باشید
  • خدمات
    • تشخیص و درمان
    • توسعه فردی
    • زوج، رابطه و خانواده
    • کودک‌ و نوجوان
    • کارگاه، کلاس، دوره ها
    • مهارت آموزی
    • مشاوره اعتیاد
    • تست های روانشناسی
  • وبلاگ
  • پادکست‌ها
  • نظرات مراجعین
  • سوالات متداول
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
    • درباره ما
    • ارزش و اصول ما
    • با ما در ارتباط باشید
  • خدمات
    • تشخیص و درمان
    • توسعه فردی
    • زوج، رابطه و خانواده
    • کودک‌ و نوجوان
    • کارگاه، کلاس، دوره ها
    • مهارت آموزی
    • مشاوره اعتیاد
    • تست های روانشناسی
  • وبلاگ
  • پادکست‌ها
  • نظرات مراجعین
  • سوالات متداول

سایت روانشناس

Ravanshenas.info

ذهن آرام، زندگی بهتر

ترومای دوران کودکی و اثراتش در بزرگسالی
توسط ravanshenasاردیبهشت 6, 1404تشخیص و درمان توسعه فردی

ترومای دوران کودکی و اثراتش در بزرگسالی

وقتی بچه‌ایم، فکر می‌کنیم دنیا یه جای امنه. ولی همیشه هم این‌طور نیست.
گاهی یه اتفاق تلخ، یه دعوای شدید، یا حتی یه بی‌توجهی طولانی‌مدت از طرف پدر و مادر، می‌تونه توی ذهن یه کودک یه زخمی بذاره که سال‌ها بعد، هنوز دردش رو حس کنه.
به این زخم‌های روانی می‌گن «ترومای کودکی»؛ یعنی آسیب‌هایی که توی سال‌های حساس رشد به روح و روان بچه وارد می‌شه.

حالا سوال اینه: این ترومای‌ها چی‌ان؟ چطور متوجه می‌شیم هنوز باهامون هستن؟ و از همه مهم‌تر، چطور می‌شه باهاشون کنار اومد و درمانشون کرد؟

ترومای کودکی دقیقاً یعنی چی؟

ترومای کودکی یعنی تجربه‌های سخت، دردناک یا استرس‌زایی که ذهن یه بچه رو به‌هم می‌ریزه. مثلاً:

۱. طلاق پدر و مادر

۲. مرگ عزیزان

۳. دعواهای زیاد توی خونه

۴. بی‌توجهی و بی‌محبتی از طرف والدین

۵. تجربه‌ی آزار جسمی یا جنسی

۶. ترس دائمی از تنبیه یا فریاد

بچه‌ها چون هنوز مغزشون در حال رشده، نمی‌تونن مثل یه آدم بزرگ منطقی با این اتفاقات کنار بیان. احساساتشون شدیدتره، درکشون کمتره و نمی‌دونن چطور باید با اون حس‌های سنگین مواجه بشن. برای همین، خیلی وقتا این آسیب‌ها توی ذهنشون دفن می‌شه ولی از بین نمی‌ره.

این ترومای‌ها چه شکلی میان سراغمون تو بزرگسالی؟

خب، مشکل اینه که بیشتر ما فکر می‌کنیم گذشته گذشته‌ست. ولی ذهن آدم مثل یه دفتر خاطراته؛ هیچ‌چیز واقعاً پاک نمی‌شه، فقط قایم می‌شه.

اگه هنوز هم تو بزرگسالی با این حس‌ها یا رفتارها مواجهی، ممکنه پای ترومای بچگی وسط باشه:

۱. همیشه از طرد شدن می‌ترسی

۲. احساس بی‌ارزشی می‌کنی، حتی وقتی موفقی

۳. خیلی زیاد یا خیلی کم به آدم‌ها اعتماد می‌کنی

۴. تو رابطه‌ها مدام گیر می‌کنی یا فرار می‌کنی

۵. یا با عصبانیتت مشکل داری و یا هیچ‌وقت از چیزی ناراحت نمی‌شی چون حس‌هات سرکوب شدن

ممکنه حتی ندونی چرا اینطوری هستی، فقط یه جورایی حس می‌کنی یه چیزی سر جاش نیست.

چرا این زخم‌ها انقدر موندگار می‌شن؟

چون توی اون سن، بچه نمی‌تونه اتفاقات رو تحلیل کنه. فقط درد رو می‌فهمه و ترس رو.
وقتی یه بچه حس کنه «من کافی نیستم»، «من دوست‌داشتنی نیستم» یا «دنیا جای امنی نیست»، این جمله‌ها مثل یه باور عمیق توی ناخودآگاهش ثبت می‌شن و سال‌ها بعد هم، توی تصمیم‌گیری‌ها، رابطه‌ها، شغل، و حتی احساس خوشبختی‌اش تأثیر می‌ذارن.

مثلاً کسی که تو بچگی همیشه سرزنش شده، ممکنه هیچ‌وقت نتونه به خودش افتخار کنه.
یا کسی که همیشه تنها بوده، شاید تو بزرگسالی از تنهایی بترسه ولی بلد نباشه به کسی نزدیک بشه.

چطور با ترومای بچگی کنار بیایم؟

اول از همه باید بدونی که این احساسات «غیرطبیعی» نیستن.
تو مریض نیستی، ضعیف نیستی، دیوونه هم نیستی. فقط یه بچهٔ کوچولو یه روزی خیلی تنها مونده، ترسیده، یا نادیده گرفته شده.

حالا باید به اون کودک درونت گوش بدی و کمکش کنی.

چند راهکار برای شروع درمان:

۱. خودآگاهی پیدا کن

ببین کِی و کجا بیشتر بهم می‌ریزی. چه شرایطی باعث می‌شن احساس ناامنی، خشم یا ترس کنی؟ شناختن الگوها کمک می‌کنه ریشه‌ها رو پیدا کنی.

۲. با یه تراپیست صحبت کن

مهم‌ترین بخش درمان، کمک گرفتن از یه مشاوره یا روان‌درمانگر حرفه‌ایه. اون می‌تونه همراهت باشه تا خاطرات رو مرور کنی، دردها رو بشناسی و آروم‌آروم رهاشون کنی.

۳. نویسندگی درمانی (Journaling)

احساساتت رو بنویس. بدون سانسور. به اون کودک درونت نامه بنویس، حرف‌هایی که هیچ‌وقت شنیده نشد رو براش بنویس.

۴. تمرین مدیتیشن و ذهن‌آگاهی

ذهن‌آگاهی کمک می‌کنه از گذشته بیای بیرون و توی لحظه زندگی کنی. آروم می‌شی، احساساتت رو بهتر می‌فهمی و کمتر درگیر اضطراب می‌شی.

۵. تکنیک‌های خاص مثل EMDR یا CBT

اگه تروماتیک‌ترین خاطره‌ها آزارت می‌دن، بعضی روش‌های تخصصی مثل EMDR یا رفتاردرمانی شناختی می‌تونن خیلی موثر باشن.

اگه کسی رو می‌شناسی که ترومای بچگی داره...

لطفاً قضاوتش نکن. بعضی‌ها ممکنه زود عصبانی شن، بعضی‌ها زیاد گریه کنن یا به‌سختی به کسی اعتماد کنن. اینا نشونهٔ ضعف نیست. اینا نشونهٔ زخمیه که هنوز درمان نشده.

گاهی یه درک کوچیک، یه شنیدن بی‌قضاوت، می‌تونه زندگی یه نفر رو عوض کنه.

حرف آخر: الان وقتشه که به خودت کمک کنی

زخم‌های بچگی با گذشت زمان خوب نمی‌شن. اگه هنوزم بعضی خاطرات اذیتت می‌کنن، اگه تو رابطه‌ها گیر می‌کنی، اگه یه صدای توی ذهنت همیشه می‌گه «تو خوب نیستی»… بدون که وقتشه براش کاری کنی.

توی سایت روانشناس، تراپیست‌هایی هستن که می‌تونن کنارت باشن. باهاشون حرف بزن، به اون کودک درونت کمک کن که آروم بشه، دیده بشه، و کم‌کم شفا پیدا کنه.

اگه آماده‌ای یه قدم برای خودت برداری، همین حالا از اینجا وارد شو و اولین جلسه مشاوره‌ات رو رزرو کن.

تو لایق زندگی بهتری هستی… حتی اگه گذشته‌ت سخت بوده.

ارسال دیدگاه لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلی
بعدی


  • پادکست
  • تشخیص و درمان
  • تشخیص و درمان
  • توسعه فردی
  • توسعه فردی
  • خدمات مهارت آموزی
  • خدمات مهارت آموزی
  • زوج، رابطه و خانواده
  • زوج، رابطه و خانواده
  • کارگاه، کلاس، دوره ها
  • کودک‌ و نوجوان
  • کودک‌ و نوجوان

با ما در ارتباط باشید.

Telegram Instagram Whatsapp

همین الان با ما تماس بگیرید.

تماس با ما

ایمیلتو وارد کن تا خبر هامون برات ارسال شه