
وقتی کودک خودش رو با بقیه مقایسه میکنه؛ چطور اعتمادبهنفسش آسیب میبینه؟
گاهی بچهمون رو میبینیم که با ناراحتی میگه:
“مامان چرا من مثل اون بچه باهوش نیستم؟”
یا
“من مثل دوستم خوشگل نیستم… همه بیشتر دوستش دارن.”
و اون لحظه، دلمون میلرزه. چون میفهمیم یه چیزایی تو دل بچهمون داره خراب میشه.
مقایسه کردن خودش با بقیه، یکی از رایجترین و در عین حال مخربترین رفتارهاییه که میتونه توی سنین پایین، اعتمادبهنفس کودک رو تحتتأثیر قرار بده.
تو این مقاله، با هم بررسی میکنیم:
چرا بچهها خودشون رو با بقیه مقایسه میکنن؟
این مقایسهها چه اثری روی روان کودک داره؟
و از همه مهمتر: ما والدین چطور میتونیم جلوی این آسیب رو بگیریم؟
چرا بچهها خودشون رو مقایسه میکنن؟
۱. الگوبرداری طبیعی از محیط
کودکان از همون اول دارن رفتارهای اطرافیان رو نگاه میکنن و با خودشون مقایسه میکنن.
این یه بخش طبیعی از رشد شناختیه.
اما وقتی این مقایسه از “الهام گرفتن” تبدیل میشه به “حس بیارزشی”، اونجاست که خطر شروع میشه.
۲. فشارهای مدرسه و رقابت
مدرسهها (مخصوصاً سنتیها) با نمره، رتبه، تشویق عمومی و مقایسه مستقیم بچهها، ناخواسته این حس رقابت و خودکمبینی رو توی ذهن کودک جا میندازن.
۳. فضای مجازی و زندگیهای فیلترشده
حتی بچهها هم این روزها توی اینستاگرام یا یوتیوب یا تبلتشون درگیر دیدن بچههایی هستن که ظاهراً زندگی کامل، اتاق رویایی و اسباببازیهای گرون دارن.
و خیلی راحت بچهمون میپرسه:
“چرا من اینا رو ندارم؟”
۴. مقایسه شدن توسط والدین
یکی از مهمترین دلایل، ما والدین هستیم.
وقتی میگیم:
“ببین دخترخالهت چقدر خوشخطه!”
“کاش مثل علی نمرههات خوب بود”
داریم مستقیم یادش میدیم که خودش کافی نیست و باید مثل بقیه باشه تا ارزش داشته باشه.
مقایسه کردن چه بلایی سر اعتمادبهنفس بچه میاره؟
۱. باور به "کافی نبودن"
کودک کمکم باور میکنه که همونطوری که هست، خوب نیست.
نه قیافهش، نه تواناییهاش، نه شخصیتش…
همیشه باید «بیشتر» باشه تا دوستداشتنی بشه.
۲. رشد حسادت و رقابت ناسالم
بهجای اینکه با بقیه دوست باشه و از موفقیتشون خوشحال شه، حسادت و دلخوری جای ارتباط سالم رو میگیره.
۳. ترس از شکست
وقتی همیشه خودش رو پایینتر میبینه، کمکم از امتحان کردن چیزهای جدید هم میترسه.
چون نمیخواد «بازم بدتر» از بقیه دیده شه.
۴. افسردگی و انزوا
اگه این مقایسهها ادامهدار بشه، ممکنه بچه احساس کنه هیچکس نمیفهمهش و کمکم از جمع فاصله بگیره.
ما به عنوان والد یا مربی، چی کار میتونیم بکنیم؟
۱. از مقایسه کردن پرهیز کن
حتی اگه از روی محبت باشه، هیچوقت فرزندت رو با خواهر، برادر، همکلاسی یا فامیل مقایسه نکن.
هر کسی مسیر رشد خودش رو داره.
۲. تمرکزت رو بذار روی «پیشرفت خودش»
بهجای اینکه بگی “چرا مثل علی نشدی؟”، بگو:
“نسبت به دفعه قبل، خطت خیلی بهتر شده.”
یعنی مقیاس اندازهگیری، خودش باشه نه بقیه.
۳. موفقیت رو فقط با نمره و ظاهر تعریف نکن
بچه باید بدونه باهوش بودن فقط به ریاضی نیست، موفق بودن فقط به مدال نیست.
باید یاد بگیره که مهربونی، خلاقیت، پشتکار، و حتی خوب گوش دادن هم ارزشه.
۴. اعتمادبهنفس رو با دوست داشتن بیقید و شرط میسازیم
بهش نشون بده که بدون توجه به نتیجه، دوستش داری.
یعنی حتی اگه نمره نگرفت، حتی اگه اون لباس رو نپوشید، تو عاشقش هستی.
۵. خودت الگوی خوبی باش
ما بزرگترا هم خودمون رو زیاد مقایسه میکنیم.
وقتی بچه میشنوه که مامانش میگه:
“من چرا مثل فلانی خوشتیپ نیستم؟”
ناخودآگاه یاد میگیره که ارزش، توی مقایسهست.
چرا مشاوره و تراپی میتونه مفید باشه؟
اگه حس میکنی کودک تو بهطور مداوم خودش رو پایینتر از بقیه میبینه، یا مدام حرف از “بیارزشی” و “کمبودن” میزنه، تراپی کودک میتونه:
عزت نفسش رو تقویت کنه
باورهای اشتباهش رو اصلاح کنه
مهارت دوست داشتن خودش رو یاد بگیره
و تو رو هم به عنوان والد مجهز کنه که چطور درست حمایتش کنی
حرف آخر
کودک ما، باید یاد بگیره که «من همونطور که هستم، کافیام.»
نه به شرط اول بودن، نه به خاطر نمره بیست، نه چون مثل بقیهست…
خودش بودن، بزرگترین ارزششه.
اگه حس میکنی کودکت زیاد خودش رو با بقیه مقایسه میکنه،
الان بهترین زمانه که وارد عمل شی.
با کمک یه مشاور کودک، میتونی آیندهی عزت نفس و سلامت روان بچهتو نجات بدی