
والدین بیشازحد حمایتگر و کودکان وابسته
وقتی صحبت از پدر و مادر خوب میشه، خیلیا فکر میکنن هرچی بیشتر از بچه مراقبت کنن، براش همهچی رو فراهم کنن و نذارن سختی بکشه، یعنی دارن وظیفهشونو عالی انجام میدن.
ولی بعضی وقتا همین «زیادی مراقبت کردن» میتونه به ضرر بچه تموم شه.
تو این مقاله میخوایم درباره یه موضوع مهم حرف بزنیم:
والدینی که بیشازحد حمایتگرن، و بچههایی که بهخاطر این حمایت زیاد، یاد نمیگیرن مستقل باشن.
حمایت زیاد یعنی چی؟
یعنی:
۱. همیشه جلوتر از بچهت تصمیم میگیری
۲. اجازه نمیدی خودش امتحان کنه، حتی کارای ساده
۳. وقتی اشتباه میکنه، زود خودت اصلاحش میکنی
۴. مدام باهاش همراهی میکنی، حتی وقتی خودش میتونه انجام بده
۵. دائم نگرانشی که نکنه اذیت بشه، اشتباه کنه یا سختی بکشه
در ظاهر ممکنه به نظر برسه داری از بچهت مراقبت میکنی،
ولی در واقع، داری «یادگیری مستقل بودن» رو ازش میگیری.
این سبک تربیتی چه بلایی سر بچه میاره؟
۱. وابستگی شدید
بچه یاد نمیگیره خودش تصمیم بگیره، چون همیشه یکی براش تصمیم گرفته.
تو مدرسه، جمع دوستانه یا حتی بزرگسالی، بدون یه نفر همراه، احساس سردرگمی میکنه.
۲. ترس از اشتباه
چون همیشه همهچیز براش آماده بوده، وقتی قراره خودش کاری بکنه،
میترسه خرابش کنه.
اعتماد به نفسش پایین میمونه و دائم دنبال تایید بقیهست.
۳. ناتوانی در حل مسئله
بچهای که همیشه همهچیز براش حل شده، یاد نمیگیره چطور با مشکل برخورد کنه.
کافیه یه چالش پیش بیاد، سریع عقب میکشه یا دستپاچه میشه.
۴. اضطراب پنهان
این بچهها ممکنه ظاهرشون آروم باشه، ولی درونی پر از اضطرابن.
چون حس میکنن بدون کمک بقیه نمیتونن از پس زندگی بربیان.
۵. نداشتن انگیزه
وقتی دائم به بچه گفته میشه «تو نمیتونی، من انجامش میدم»،
یاد میگیره که تلاشی نکنه.
چون تو ذهنش این شکل میگیره: «یکی هست که همیشه جبران میکنه.»
چرا بعضی والدین بیشازحد حمایتگر میشن؟
۱. از اشتباه کردن بچه میترسن
۲. فکر میکنن وظیفهشونه جلوی هر مشکلی رو بگیرن
۳. دوست دارن بچهشون همیشه شاد باشه و سختی نکشه
۴. یا از قضاوت بقیه میترسن: «اگه بچهم خراب کنه، میگن من بلد نبودم تربیت کنم»
چطور میتونیم حمایتگر باشیم ولی بیشازحد نشیم؟
۱. از سنین پایین اجازه تجربه بدی
اجازه بده خودش لباسش رو انتخاب کنه، حتی اگه جوراباش نمیخونه!
اجازه بده تو بازی شکست بخوره، زمین بخوره، یاد بگیره.
۲. سوال بپرس، بهجای تصمیم گرفتن
بهجای اینکه بگی «این کار رو بکن»، بپرس: «به نظرت چی کار باید بکنی؟»
۳. همراهی کن، نه جایگزینی
یعنی کنارش باش، ولی کارش رو ازش نگیر.
مثلاً اگه داره کیف مدرسهشو جمع میکنه، کمکش کن ولی به جاش انجام نده.
۴. اجازه بده اشتباه کنه
هیچکس بدون اشتباه رشد نمیکنه.
بذار اشتباه کنه و بعد باهاش درباره اون اشتباه حرف بزن.
اینجا دقیقاً جاییه که یاد میگیره.
۵. احساس امنیت بده، نه وابستگی
بهش بگو: «هر وقت کمک خواستی، من هستم. ولی مطمئنم خودت هم میتونی.»
نقش مشاور تو این مسیر چیه؟
خیلی وقتا والدین فکر میکنن دارن بهترین کارو میکنن، ولی ناخواسته به فرزندشون آسیب میزنن.
یه مشاور کودک یا خانواده میتونه:
۱. سبک تربیتی رو بررسی کنه
۲. به پدر و مادر کمک کنه بین حمایت و آزادی تعادل ایجاد کنن
۳. به بچه کمک کنه کمکم مستقل بشه و اعتماد به نفسش رو بسازه
حرف آخر
بچهها نیاز دارن بدونن دوستشون داریم،
ولی بیشتر از اون، نیاز دارن بدونن میتونن روی خودشون حساب کنن.
اگه حس میکنی بیشازحد مراقب فرزندتی،
یا بچهت نمیتونه بدونت یه کار ساده انجام بده،
شاید وقتشه یه مشاور بهت کمک کنه که چطور حمایتگر باشی،
بدون اینکه استقلالش رو ازش بگیری.